در نوشتارهای پیشین شرح مفصلی از چیستی عملیات هات تپ و طریقه اجرای آن روی خطوط لوله ارائه شد. این که این عملیات عبارت است از انشعاب گیری به صورت گرم روی خطوط لوله حاوی سیال، و این که الزامات آن چیست. اما یک سوال اساسی به ذهن متبادر می شود مبنی بر آین که آیا هات تپ تنها روش انشعاب گیری از خطوط لوله است یا یکی از روش های موجود؟ و اگر گزینه دوم این سوال صحیح است، این فرایند چه مزایایی نسبت به دیگر روش های جایگزین دارد که اجرای آن را ملزوم می دارد؟ به عبارت دیگر چه آیتم هایی در فرایند هات تپ یافت می شود که آن را تبدیل به بهترین شیوه انشعاب گیری از خطوط لوله می گرداند؟
انشعاب گیری به روش های مختلف امکان پذیر است و هات تپ خط لوله و مخزن تنها راه انجام عملیات انشعاب گیری محسوب نمی شود. اما مزایایی که می تواند داشته باشد در سایر روش های ممکن است یافت نشود. حال این مساله پیش می آید که چه مواقعی هات تپ به یک الزام تبدیل می شود؟ و آیا راهکارهایی هست که از مواجهه با الزامی به نام عملیات هات تپ اجتناب کرد؟
یکی از دلایلی که عملیات هات تپ را الزامی می دارد اشتباهات موجود در طراحی یک مجموعه دارای خطوط لوله است. این امر خصوصاً در پالایشگاه ها، سکوهای نفتی و مجتمع های پتروشیمی رخ می دهد. اگر پیش از بهره برداری خط، طراحان پالایشگاه یا هر گونه مجتمع صنعتی در طراحی پایپینگ آن دچار اشتباه شده باشند نیاز به عملیات hot tap به وجود می آید. ایراد مد نظر حود را پس از فرایند پایپینگ و زمانی نشان می دهد که مجموعه به مرجله بهره برداری می رسد. در فاز بهره برداری است که برای مثال می بینیم حداکثر فشار واقعی سیال درون یک خط لوله از فشار طراحی پایین تر است و به عبارتی دیگر، ظرفیتی که از خط لوله مذکور مد نظر داشتیم در فاز بهره برداری و عملیاتی حاصل نمی شود. به عبارتی دیگر، به دلیل اشتباه در طراحی، گلوگاه هایی ایجاد شده است که مانع جریان سیال با فشار طراحی مد نظر می شوند. در چنین شرایطی تنها راه حل ممکن ایجاد انشعاب هایی در مجاری پیش از گلوگاه و انتقال سیال از درون آن ها به حلی که دچار کاستی سیال شده است. در این شرایط از آن جا که خط تیز به مرحله بهره برداری رسیده است و در حال فعالیت می باشد امکان shut down زدن مگر در شرایط خاص و زمانی که تیم بهره برداری تشخیص دهد وجود ندارد. معمولاً و به خصوص در مورد پالایشگاه ها و مجتمع های پتروشیمی که دارای فرایند کاری سنگین می باشند، shut down زدن برای انجام چند مورد معدود عملیات انشعاب گیری مقرون به صرفه نیست و باعث می شود مجموعه برای جندین روز از فعالیت های جاری و تولید فراورده باز بماند.
بدیهی است که چنین مجموعه هایی در این شرایط تن به تعطیلی فرایندها نمی دهند و ترجیح می دهند از انشعاب گیری به روش هات تپ استفاده کنند که نیازی به shut down ندارد.
بنابراین پیشگیری از نیاز به انشعاب گیری در این خصوص امکان پذیر است و تنها کافی است که مجموعه پیش از شروع فرایند پایپینگ طراحی ها را مورد بررسی و آنالیز دقیق قرار دهد تا هیچ ایرادی نظیر مورد ذکر شده متوجه مجموعه نشود و نیازی به اجرای هات تپ هم نباشد. یا حداقل اگر هم ایرادی بود تا پیش از مرحله بهره برداری و زمانی که خطوط لوله هنوز خالی از سیال هستند شناسایی شود و با استفاده از روش های سنتی و برش سرد، فرایند انشعاب گیری را بدون نیاز به hot tap به انجام رساند.
در موقعیت دیگر زمانی نیاز به انشعاب گیری به روش هات تپ احساس می شود که نیازمند توسعه خطوط لوله هستیم. به عبارتی یک مجموعه می خواهد فرایندهای جاری اش را توسعه دهد و به این منظور نیازمند انشعاب گیری گرم هات تپ است. در این خصوص نیز می توان تدابیر لازم را پیش اندیشید و ترتیباتی را اتخاذ کرد که نیاز به این مسأله رفع شود. برای مثال می توان روی خطوط لوله موجود و در فاز پایپینگ اتصالات انشعابی ایجاد و روی آن ها یک ولو نصب کرد تا در مواقعی که نیاز به توسعه خط احساس شد نیازی به انشعاب گیری نباشد. البته باید اشاره شود که اتخاذ این دست تدابیر آن چنان نیز سهل نیست و احتمال چنین پیشامدهایی مسأله ای نیست که نسبت به آن دانش پیشینی داشت. از طرفی به فرض در نظر داشتن این افق نیز نمی توان برآوردی دقیق از محل انشعاب گیری برای توسعه خطوط در نظر داشت و این مسأله خود را فقط زمانی به صورت کامل و واضح نشان می دهد که نیاز به توسعه خط مذکور احساس شود. طراح و بهره بردار در فاز طراحی و پایپینگ اولیه خط نمی توانند درک دقیق از احتمال نیاز به توسعه خطوط داشته باشند. مهم تر از آن، آن ها نمی توانند درکی صحیح از این نکته داشته باشند که کدام بخش و کدام یک از خطوط لوله مستلزم انشعاب گیری به منظور توسعه خواهد بود. این امر خود را پس از بهره برداری، و زمانی نشان خواهد داد که تیم های برنامه ریزی و بهره برداری در صدد بر می آیند بخشی یا کل فرایندهای جاری مجتمع را توسعه دهند. اما در هر صورت بهتر است تیم های برنامه ریزی در همان طراحی اولیه و پایپینگ این تصور و پیش فرض را در ذهن داشته باشند که ممکن است روزی مجموعه نیاز به توسعه خطوط خواهد بود. در این صورت شاید بتوانند درکی از مسأله داشته باشند.
در مجموع عملیات هات تپ یک فرایند مطمئن و ایمن و مقرون به صرفه خصوصاً در صنایع مادر محسوب می شود، اما در مواقعی که می توان با پیش بینی فرایندها، انشعاب گیری را به صورت ساده تر و در فاز طراحی و پیش از بهره برداری به انجام رساند، دیگر ضرورتی بر اجرای عملیات هات تپ نخواهد بود و مجموعه مهندسی باید تا جای ممکن تلاش کند به این مهم دست یابد. اما در هر صورت اگر چنین هدفی نیز برآورده نشود می توان با انتخاب پیمانکاری مطمئن در خصوص اجرای انشعاب گیری گرم هات تپ کار را به بهترین شکل ممکن به انجام رساند.